آدرانواژهنامه آزادروستایی در استان تهران شهرستان رباط کریم و دارای امامزاده ای به نام امامزاده ابوطالب همچنین روستایی در استان البرز
هریواژهنامه آزادآره/تایید تصدیق حرف گوینده آره/تایید تصدیق حرف گوینده (عامیانه) هِرّی؛ لفظ بی ادبانه برای بیرون کردن کسی با بی احترامی و خواری.
دخمهواژهنامه آزاد(گبری، گنابادی) دِخْمَ؛ معادل برزخ در ادیان ابراهیمی، محل توقف برای عبور از دنیای فانی به دنیای باقی، جای تاریک و ترسناک.
اسائه ادبواژهنامه آزادجسارت، بی ادبی. || «قصد اسائۀ ادب نداشتم»:یعنی نمی خواستم بی ادبی کنم، یا حرف بی ادبانه ای بزنم. بی ادبی(لغتنامه دهخدا)