ادبارواژهنامه آزاد(بادبری) ادبار، عدبار، عه د بار، ادبار؛ بد، به معنی زشت و ناپسند، خراب و بد. بیله ادبار یعنی اقوام بد.
ابارشواژهنامه آزادبارش نزولات آسمانی الف اول با فتحه در زبان محلی ( أ ) به معنای تعجب از شدت کثرت است نام روستایی از توابع سبزوار - خراسان رضوی می باشد
سوریهواژهنامه آزاددر کتاب معانی الاخبار از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند علی علیه السلام در خطبهای فرمودند من باب مغفرتم که در توضیح کلمات و در کلمه السور خواهیم دید
بطلمیوس غریبواژهنامه آزاداز فلاسف. طبیعین و از اوست:کتاب اخبار ارسطالیس و وفاته و مراتب کتبه قفطی گوید:این بطلمیوس مولف مجسطی نیست و از مردم روم و از طرفداران ارسطوست. و اوراست کتاب اخب
لازم الاتباعواژهنامه آزادهمان معنی لازم الاجرا را می دهد، در مسایل حقوقی و قضایی. که پذیرش آن اجباری است؛ که اجرای مفاد آن الزامی است.