آیداواژهنامه آزادهدیه و تحفه؛ نور مهتاب که پس از باران، در قطرات باران مانده روی زمین بازتاب دارد. کنایه از زن زیباروی. ماه وش-ماه روشن
زبان روانواژهنامه آزاداین کلمه از کلمات ساخته ی علیرضا پیشگو برای وارسی کلمات است ازین نظر که در گفتن و ادای آن کلمه به خوبی قابل ادا شدن و روان هستند یا نه
ایزاتیواژهنامه آزاد" ایزاتی " دارای سه سیلاب است که سریع ادا می شود و در لهجه کازرونی به معنی" اینگونه " و " به اینصورت " است و گاهی به اشخاص نیز خطاب می شود .
دپاکنیواژهنامه آزاددهن کجی . [دَ] [کُ] لوچه پیچک . عملی که کودکان کنند استهزاء کسی را با کج کردن دهان و بعض پاره های روی . ادا. شکلک . عمل والوچانیدن کسی را. دهان و خطهای روی را ب
گالشواژهنامه آزاددر بارۀ واژۀ "گالش" در زبان مازندرانی "اش" (با کسره زیر الف) از مصدر دیدن می آید؛ "گله اش(galle esh) "یعنی گله بان و کسی که پاپی گله است. در زبان مازندرانی، گا