ادبارواژهنامه آزاد(بادبری) ادبار، عدبار، عه د بار، ادبار؛ بد، به معنی زشت و ناپسند، خراب و بد. بیله ادبار یعنی اقوام بد.
ابارشواژهنامه آزادبارش نزولات آسمانی الف اول با فتحه در زبان محلی ( أ ) به معنای تعجب از شدت کثرت است نام روستایی از توابع سبزوار - خراسان رضوی می باشد
آبادواژهنامه آزادهمچنین میتوان آباد را این گونه تجزیه نمود:«آو» و «ات»، یعنی تلفط ترکی آباد؛ از اسامی پیرمردان آذربایجان؛ آو:خانه و ات:پسوند محل ساز ترکی. مثال:مرات یعنی مر(کوکب
هند آبادواژهنامه آزادآباد شده توسط هندیان، نام روستایی در 17 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی،جزء شهرستان رشتخوار و در 45 کیلومتری غرب این شهرستان،و در زم
سوریهواژهنامه آزاددر کتاب معانی الاخبار از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند علی علیه السلام در خطبهای فرمودند من باب مغفرتم که در توضیح کلمات و در کلمه السور خواهیم دید
بطلمیوس غریبواژهنامه آزاداز فلاسف. طبیعین و از اوست:کتاب اخبار ارسطالیس و وفاته و مراتب کتبه قفطی گوید:این بطلمیوس مولف مجسطی نیست و از مردم روم و از طرفداران ارسطوست. و اوراست کتاب اخب
شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد
غیواژهنامه آزاد(غَ ، غیّ) نام چاهی است پرحرارت در دوزخ ، که هفتاد سال عمق آن است ... ! از ابن عباس روایت شده که:غی وادی است در دوزخ ، هیبت و حرارت آن به اندازه ای است که اگر
قادیانیواژهنامه آزادحضرت میرزا غلام احمد قادیانی امام مهدی و مسیح موعود علیه السلام در 24 بهمن سال 1213 هجری شمسی برابر با 12 فوریه 1835 در دهی به نام قادیان، استان پنجاب، کشور هند