احشامواژهنامه آزاداحشام (به کسره) نام یکی از روستاهای شهرستان لامرداستان فارس است که به دلیل سر دو راهی قرار گرفتن این روستا مردم این مناطق این روستا را با نام دوراهی احشوم می شن
بغیواژهنامه آزادتجاوز از حدودالله ، بی عدالتی ، بی انصافی ، زیاده خواهی ، به حقّ خود قانع نبودن ، قانون شکنی ، بی حرمتی به احکام الله
توضیح المسائلواژهنامه آزادرسالۀ توضیح المسائل به کتاب های احکام شیعه گفته می شود که مراجع تقلید شیعه برای توضیح مسائل فقهی برای عموم می نویسند. احکام با طبقه بندی موضوعی در آن آورده می ش
دارالحربواژهنامه آزاددار الحرب به سرزمینی گفته می شود که کافران در آن سکونت دارند و احکام کفر در آن جا نافذ و جاری است. [۱] مقابل آن دار الاسلام قرار دارد.
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
حبوهواژهنامه آزادحبوه در لغت به معنای مالی است که بدون منّت و چشمداشتِ عوض بخشیده شود و در اصطلاح فقهی عبارت است از بخشی از ترکه مرد متوفی که پیش از تقسیم ارث میان وارثان، به بز