ابزارکواژهنامه آزاداَبزارک یا گجت (به انگلیسی:Gadgets) به وسائل و تجهیزات کوچک و تازهاختراعی گفته میشود که در آنها فناوری نویی بهکار رفته باشد و برای انجام کارهای مخصوصی بدرد
ابزار دقیقواژهنامه آزادنازُکاچ، نازُک اَبزار. "اچ" پسوندِ پارسی به چَمِ "ابزار" است. برای نمونه، ابزار پخت و پز "پزاچ" است.
یوغواژهنامه آزادیوغ یکی از اجزای قالبهای لغزنده می باشد.(مورد استفاده در بتن ریزی ستونها) سلطه،زیر نظر داشتن
ملغمهواژهنامه آزادترکیب جیوه با فلزات دیگر- ترکیب کردن آمیخته ای از اجزای مختلف؛ در اصطلاح، به آمیخته ای از همۀ فرهنگ ها و نظرات، که در جامعه همزیستی دارند، نیز اطلاق می شود.
برخالواژهنامه آزادبَرخال. (علوم ریاضی) ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «fractal»