آبدانانواژهنامه آزادنام شهرستانی در استان ایلام-در لغت به معنی نگهداری آب و کسی که از آب حفاظت و نگهداری می کند-مکان پر آب جمع آبدان؛ آبگیرها، استخرها، حوض ها، برکه ها.
ابدیارواژهنامه آزاد1- یار ابدی، دوست دایمی، محبوب بی نهایت، معشوق ابدی دوستی بی انتها، همدم همیشگی، دلداده ابدی، معاشر همیشگی، پشتیبان دایمی، همنشین دایمی، دستگیردایمی، 2- دوستی ج
ابدوغواژهنامه آزادغذایى شامل سبزیجات معطر و ماست همراه با کشمش و گردو که معمولا در تابستان ها خورده مى شود
ابدالآبادواژهنامه آزاداَبدُالآباد، تا ابد، تا آخر زمان، همیشه، ماندگار، زمان بی انتها (واژه ای که برای زندگی ابدی، در قیامت به کار برده می شود).
ابدالآبادواژهنامه آزاداَبدُالآباد، تا ابد، تا آخر زمان، همیشه، ماندگار، زمان بی انتها (واژه ای که برای زندگی ابدی، در قیامت به کار برده می شود).
عبدالخالقواژهنامه آزادعَبدُالخالِق یا خالقو نام دانش آموز هزاره ای است که نادرخان، شاه افغانستان، را ترور کرد. او و هواداران نهضت اصلاحات امانی، در اعتراض به قطع و حذف اصلاحات امانی
آبدانانواژهنامه آزادنام شهرستانی در استان ایلام-در لغت به معنی نگهداری آب و کسی که از آب حفاظت و نگهداری می کند-مکان پر آب جمع آبدان؛ آبگیرها، استخرها، حوض ها، برکه ها.
ابدیارواژهنامه آزاد1- یار ابدی، دوست دایمی، محبوب بی نهایت، معشوق ابدی دوستی بی انتها، همدم همیشگی، دلداده ابدی، معاشر همیشگی، پشتیبان دایمی، همنشین دایمی، دستگیردایمی، 2- دوستی ج