آفسایدواژهنامه آزادoffside، خروج از منطقۀ قانونی، پادرازی به حریم مقابل؛ در نوشته های ادبی به معنای کنار زده شدن هم به کار می رود؛ مثال:«شرایط بحرانی بنده را تدریجاً به آفساید برد
ابسیدینواژهنامه آزاداُبسیدیِن یا شیشهٔ آتشفشانی؛ سنگی غنی از سیلیکات که بافت شیشه ای سیاه رنگی دارد و از سرد شدن سریع ماگما به وجود می آید. اگرچه این سنگ ترکیب شیمیایی دقیقی ندارد،
کاتدیکواژهنامه آزادتُ - الکترو پوشش - به زبان انگلیسی cathodic - روشی جهت حفاظت سازه های فلزی (عموماً لوله های نفت و گاز و یا سازه های مرتبط با پالایشگاه ها) که با استفاده از جریا
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
ابسیدینواژهنامه آزاداُبسیدیِن یا شیشهٔ آتشفشانی؛ سنگی غنی از سیلیکات که بافت شیشه ای سیاه رنگی دارد و از سرد شدن سریع ماگما به وجود می آید. اگرچه این سنگ ترکیب شیمیایی دقیقی ندارد،
مزرجواژهنامه آزادبنا بر تحقیقات انجام شده، نام سکونتگاه مِزِرج در ابتدا مِزَرگ (MEZARG) بوده که از دو واژۀ مِز (MEZ) و اَرگ (ARG) تشکیل شده است. مِز واژه ای اوستایی (پارسی کهن)