آستین مرقعواژهنامه آزادلباسی مندرس که با تکه هایی از پارچه ای دیگر باز سازی شده است. کنایه از لباسی که از جنس لباس توانگران و ثروتمندان نیست
ارتینواژهنامه آزادعاقل و زیرک، نام پهلوان نامدار ایرانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی که در تیراندازی بسیار توانا بوده است
آرتینواژهنامه آزادهم معنی آرسین. از لحاظ ریشه ای آرسین را ریشه یابی کردیم یعنی شعله آتش.آرتین در فرهنگ دهخدا به معنی پاکی و تقدس آمده،آرتین (آر+تین) ( آتش+شعله و حرارت و گرما)شعل
شک بافیواژهنامه آزادنوعی از رودوزی های سنتی ایران است که بیشتر در جنوب ایران مورد استفاده است. از صنایعدستی تزئینی ـ کاربردی ایران «شکبافی» است که هنوز هم در مناطق روستایی استان
استون آبادواژهنامه آزاداستون آباد در 10کیلومتری جنوب شهرستان بندرگز بخش نوکنده قرار دارد از نظر موقیعت جغرافیای از شمال جاده شاه عباسی از شرق روستای وطنا از غرب روستای بنفش تپه و از
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می ستردواژهنامه آزادکودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می س
آرتینواژهنامه آزادهم معنی آرسین. از لحاظ ریشه ای آرسین را ریشه یابی کردیم یعنی شعله آتش.آرتین در فرهنگ دهخدا به معنی پاکی و تقدس آمده،آرتین (آر+تین) ( آتش+شعله و حرارت و گرما)شعل