آروشاواژهنامه آزادنامي دخترانه. يكي از نوادگان كوروش كبير. به معني باهوش نوراني درخشان درخشان، نورانی، باهوش.
آرشامواژهنامه آزادیکی از نوادگان کوروش که (ارشام هم گویند) نامی کهن و ایرانی - پدر گرشاسپ دودمان همخامنشی و برادر بردیا که پس از کشته شدن او ،فرماندهی فتح مصر را برعهده گرفت آرشا
آرشامواژهنامه آزادیکی از نوادگان کوروش که (ارشام هم گویند) نامی کهن و ایرانی - پدر گرشاسپ دودمان همخامنشی و برادر بردیا که پس از کشته شدن او ،فرماندهی فتح مصر را برعهده گرفت آرشا
ارشاوینواژهنامه آزادرجوع شود به آرشاویر، آرشاویز، از اسامی پسرانۀ مرد مقدس؛ نام یکی از پادشاهان اشکانی.
هوتابلاواژهنامه آزادنام بازی بومی در بندرعباس که در فرهنگ لغت گردآوری شده و مورد تایید اداره ارشاد بندرعباس هم می باشد
تشریف داشتنواژهنامه آزادحضور داشتن . این کلمه را از جهت اکرام و احترام گویند:فلان در آن مجلس تشریف داشتند که این حادثه پیش آمد. - || حرمت داشتن . فخر داشتن . بزرگی داشتن:تشریف شهادت ز
ساتیرواژهنامه آزادساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخ