ادمواژهنامه آزاداصطلاحات پزشکی:در ترکیب "ادم ریه" به معنای نارسایی ریه است. خیز، ورم، گاهی نیز به نام دراپسی شناخته می شود به معنی تجمع غیرطبیعی آب و مایعات میان بافتی موجود در
آدم نماواژهنامه آزادموجوداتی که شبیه انسان هستند مانند میمون ها،کنایه از انسان هایی که رفتار غیر انسانی دارند.
بیراهه نوردیواژهنامه آزادسفر، حرکت و عبور از مناطق صعب العبور به شکلی که هیچگونه راه شناخته شده ای در آن محل نباشد با خودروهای چهار چرخ متحرک اسم فاعل:بیراهه نورد
بایوهواژهنامه آزاد۱- از آنجا که منشأ کلمه زبان کردی و یک واژۀ ترکیبی محلی کردی است، لذا چنین (بایه وه) نوشته میشود. [با + ی + ه + وه] که هرکدام آوا و اشاره و معنی خاصی داشته و در
قلیواژهنامه آزادقُل درترکی به معنای «بازو» است که درعربی، به آن عَضُد می گویند. عضدالدوله یعنی بازوی دولت (بازو مجاز ازقدرت است). تکواژ «ی» به معنای کسرۀ اضافه (-ِ ) است. کُل گ