16 مدخل
وابسته - کارمند سفارتخانه
فرشته توانگری.پاداش مینوی
اداشده و پرداخت شده.
ادا کردم
ادا گرفتن.
ادا کردن ، تحویل دادن
(Nova) ادا - تقلید صدا