اخشترواژهنامه آزادجنوب ، سوي ( جهت) جنوب ، يكي از چهار سوي پايهاي و روبروي اباختر ( شمال) سوی جنوب، جهت جنوب - یکی از سو (جهت) های چهارگانه. روبروی اباختر (شمال)
اتیش گاوواژهنامه آزادمیله آهنی بادسته چوبی به طول 1.5 متر بانوک کفچه (تخت)مانند که با آن هیزمها و آتش کف تنور را جا بجه می کردند.
ابیشواژهنامه آزاداَبیش:بی رنج، بی گزند (پارسی میانه، اَبیش) سالم، تندرست، بی رنج، بی درد، بی گزند، آسیب ناپذیر.
ابیشواژهنامه آزاداَبیش:بی رنج، بی گزند (پارسی میانه، اَبیش) سالم، تندرست، بی رنج، بی درد، بی گزند، آسیب ناپذیر.
هوروشواژهنامه آزاد"هور" در زبان فارسی به معنای خورشید و آفتاب است. وش هم پسوند مانند است و "هوروش" یعنی مثل خورشید. در زبان اوستا نیز از کلمه " اخشوروش" و "هورخشئتا" به معنای خدا