آتش کومهواژهنامه آزادآتش کومَه:(تالشی) «آتش کومَه یا اٌتش کومَه»:آشپزخانه بیرون از خانه، کومه ای که در کنار خانه در آن آتش پخت و پز و تنور برپا کنند. بر اساس اینکه آتش با افروختن هی
اتش کشواژهنامه آزاداَتِشْ کَشْ:(ateshkash) در گویش گنابادی یعنی خاک انداز ، خاکروبه ، وسیله ای که در زمان باستان برای انتقال آتش از محلی به محل دیگر از آن سود می جستند.
اذرگشسبواژهنامه آزادبه معنای آتش تند و تیز؛ نام یکی از سه آتش مقدس در شاهنامه هم آذرگشسب است. در شاهنامه به معنای آتش جهنده است. نام یکی از پهلوانان است. کنایه از هرچیز مورد ستایش
آرتینواژهنامه آزادهم معنی آرسین. از لحاظ ریشه ای آرسین را ریشه یابی کردیم یعنی شعله آتش.آرتین در فرهنگ دهخدا به معنی پاکی و تقدس آمده،آرتین (آر+تین) ( آتش+شعله و حرارت و گرما)شعل
لورچواژهنامه آزادبسیار تمیز - براق - لورچ دادن = از شدت تمیزی برق افتادن آتش گداخته.شعله ابی رنگ آتش در فرهنگ اصفهان لورچ گفته میشود. آتش گداخته.شعله آبی رنگ آتش در فرهنگ اصفهان