آب پیکرواژهنامه آزادبه فردي گويند كه روح و روانش مانند آب پاك و ذلال باشد به شخصى گفته مى شود که روح و روانش مانند آب پاک و ذلال باشد.
آب حیاتواژهنامه آزادباعث زندگی انسان می شود آب چیزی است که باعث زنده ماندن موجودات می شود و حیات هم به معنای زندگی است
آب بازواژهنامه آزادبه اشخاصی که به صورت خاص و کامل با آب سر و کار دارند آب باز میگویند آب باز - ab baz - حشره ای که روی سطح آب به آسانی حرکت می کند و نام علمی آن "Hydrometra" می ب
قلوواژهنامه آزادوسیله ای برای جوشاندن جهت دم کردن چای درجنگل بیشتر چوپانان وکارگران بیابانی از آن برای گرم کردن آب استفاده می کنند
تسقیطواژهنامه آزادمعنای تسقیه یعنی اب دادن سیراب کردن کامل کردن ودرصورتیکه بصورت تسقیط باشدبمعنای تکه تکه دان میباشد
پشتهواژهنامه آزادپشته (فراز = ridge) - علوم هوا و آب و هواشناسی در باغ جایی که برای جدا کردن جوهای آب کنار درختان و رفت و آمد می باشد تپه و توده.