آب پیکرواژهنامه آزادبه فردي گويند كه روح و روانش مانند آب پاك و ذلال باشد به شخصى گفته مى شود که روح و روانش مانند آب پاک و ذلال باشد.
آب حیاتواژهنامه آزادباعث زندگی انسان می شود آب چیزی است که باعث زنده ماندن موجودات می شود و حیات هم به معنای زندگی است
آب بازواژهنامه آزادبه اشخاصی که به صورت خاص و کامل با آب سر و کار دارند آب باز میگویند آب باز - ab baz - حشره ای که روی سطح آب به آسانی حرکت می کند و نام علمی آن "Hydrometra" می ب
آپامهواژهنامه آزادخوش آب و رنگ. || نامی پارسی است که بر دختران می نهند. دختران نامداری که «آپامه» نام داشتند: دختر اردشیر دوم هخامنشی؛ دختر سپیتامن، یکی از سرداران ایرانی، که همس
سنچولیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ دراستان سیستان وبلوچستان- سن:گیاهی مقاوم به کم آبی چول:بیابان بی آب وعلف- استعاره ازانسان مقاوم وسرسخت وجنگجو دارد san choo li - س(فتحه)-ن(ساک
آبنباتواژهنامه آزاد[ābnabāt] نوعی شیرینی؛ مخلوط غلیظ شکر با آب، به همراه افزودنی های خوش طعم کننده و رنگ دهنده، که به صورت جامد در می آورند.
گزندرواژهنامه آزاداندر میان درختان گز،روستایی است با آب وهوایی کوهستانی در شرق جغتای وجنوب نقاب وغرب نیشابور وشمال غربی سبزوار که آبش از قنات تامین می شود وآب شربش از چاه عمیق وم