آب پیکرواژهنامه آزادبه فردي گويند كه روح و روانش مانند آب پاك و ذلال باشد به شخصى گفته مى شود که روح و روانش مانند آب پاک و ذلال باشد.
آب حیاتواژهنامه آزادباعث زندگی انسان می شود آب چیزی است که باعث زنده ماندن موجودات می شود و حیات هم به معنای زندگی است
آب بازواژهنامه آزادبه اشخاصی که به صورت خاص و کامل با آب سر و کار دارند آب باز میگویند آب باز - ab baz - حشره ای که روی سطح آب به آسانی حرکت می کند و نام علمی آن "Hydrometra" می ب
تیمانواژهنامه آزادمانند تَم در فارسی که معنای تاریکی میدهد تیمان هم معنای تیرگی هوا و ابر را می دهد . به افغانی لغت های مشابهی برای آب مروارید هست که آنهم نوعی تیرگی دید می باشد
حسابواژهنامه آزادحخس+آب = حساب ، حخساب - هساپ حخس haxs=شمردن count اَحخسته ahaxsta = ناشمرده | a+haxs+ta=نا+شمار+ده پسوند اب/آپ همتای able = شدنی، ساختنی حخس (اوستایی) شمارش -
رنگین کمانواژهنامه آزادکمان هفت رنگی که گاهی پس از باران در آسمان دیده می شود. هنگام آب دادن به گل ها و آب پاشی هم ممکن است رنگین کمان کوچکی تشکیل شود. رنگین کمان بر اثر شکسته شدن نور
چلدواژهنامه آزاد(چَلَد) معادل puddle انگلیسی به معنای لایهای نازک از آب که پس از باران یا شستن زمین، دیده میشود. استاد محترم دکتر باطنی برای این واژه انگلیسی معادل چالاب را آ