ابردواژهنامه آزادبر وزن نخورده- الف با فتحه ب باضمه و دال با کسره خوانده وتلفظ می شود.:تخته هایی که در قدیم اطراف لبه بام ساختمان می گذاشتند.
فضاسازی ابروبادواژهنامه آزادبه ساخت یاایجاد فضایی گویند که بوسیله درهم آمیختن رنگها ومخلوط کردن آنها باهم در پس زمینه تصویر یا شی ایجاد میشود
آبادواژهنامه آزادهمچنین میتوان آباد را این گونه تجزیه نمود:«آو» و «ات»، یعنی تلفط ترکی آباد؛ از اسامی پیرمردان آذربایجان؛ آو:خانه و ات:پسوند محل ساز ترکی. مثال:مرات یعنی مر(کوکب
هند آبادواژهنامه آزادآباد شده توسط هندیان، نام روستایی در 17 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی،جزء شهرستان رشتخوار و در 45 کیلومتری غرب این شهرستان،و در زم
نقی آبادواژهنامه آزادنقی آباد فندرسک استان گلستان یکی از روستاهای کوچک و زیبای شهرستان رامیان است که در 40کیلومتری مرکز این شهرستان واقع شده است که تقریبا 160خانوار (650)نفر جمعیت د