voiceواژهنامه آزاداواز ، اعتراض، شفاهى ، صوتى ، واک ، صوت ، اوا ، باصدا بیان کردن ، ادا کردن، راى، صداى انسان ، گفتارى
چرواژهنامه آزادچُر= سردرگم، نخ، طناب و ... که در هم مغشوش شده و دو سر آن ناپیدا باشد. بول، ادرار (اراکی) چُر؛ ادرار.
ورواژهنامه آزاد(با کسره و) کنار - جنب - بغل وَر، در زبان اوستایی پهلوی یعنی تن دادن به آزمایش با آتش Werrبا تشدید ر به معنای گیج وَر:(war) در گویش گنابادی یعنی طرف ، جهت ،
وزمواژهنامه آزادvozm نام درخت زبان گنجشک که چوبی سخت و محکم دارد و از آن دسته ی داس و تبر و بیل و کلنگ می سازند