پشکهواژهنامه آزادقرعه یا قرعه کشی زمین مرغوب کشاورزی در زبان ایران باستان معنی کرار یا سختکوش . در همدان به قطره ای که پرتاب شود یاترشح کند گویند.
پشکیدنواژهنامه آزادپِشْکیدن [گویش همدانی] :پاشیده شدن ، به شدت پاشیده شده . (همدانی) پاشیده شدن قطرۀ آب.
پشنگهواژهنامه آزادپاشیدن آب به طور مثال وقتی ماشینی در آب رد شود و قطرات آب را به ما بپاشد می گوییم پشنگه شدیم پاشیدن مایعات به اطراف، ترشح با فشار ،مثل زمانی که سنگ در آب می افت
مندیرواژهنامه آزادmandir:منتظر مَندیر:چشم به راه ، منتظر مَندیر - انتظار مَندیر (mandeer):در زبان بختیاری به معنی منتظر و چشم براه می باشد
master slaveواژهنامه آزادماستَر کاستَر. در هَندازگری (مهندسی) دو دستگاهِ هموَند هستند که یکی را ماستَر (master) و دیگری را کاستَر (slave) می نامند. ماستَر پیشگام و پیشرو است. کاستَر پَس