داغواژهنامه آزاد(گنابادی) ننگ، علامت بردگی یا مالکیت که بر بدن انسان یا حیوان بزنند. || غصۀ مرگ عزیزان، دل شکستگی و درد فراق.
بخاردواژهنامه آزاد(گنابادی) بِخاْردَ؛ خوردن، صرف کردن ، میل کردن ، تناول کردن ، برخورد کرد ، تصادم کرد
بیغواژهنامه آزاد(گنابادی) بِیغ؛ اعتماد ، اطمینان ، حساب کردن اندازه سهم یا سهام دیگری یا دیگران ، در حساب آوردن و وارد کردن در لیست
داغواژهنامه آزاد(گنابادی) ننگ، علامت بردگی یا مالکیت که بر بدن انسان یا حیوان بزنند. || غصۀ مرگ عزیزان، دل شکستگی و درد فراق.
بخاردواژهنامه آزاد(گنابادی) بِخاْردَ؛ خوردن، صرف کردن ، میل کردن ، تناول کردن ، برخورد کرد ، تصادم کرد
بیغواژهنامه آزاد(گنابادی) بِیغ؛ اعتماد ، اطمینان ، حساب کردن اندازه سهم یا سهام دیگری یا دیگران ، در حساب آوردن و وارد کردن در لیست
داغواژهنامه آزاد(گنابادی) ننگ، علامت بردگی یا مالکیت که بر بدن انسان یا حیوان بزنند. || غصۀ مرگ عزیزان، دل شکستگی و درد فراق.
بخاردواژهنامه آزاد(گنابادی) بِخاْردَ؛ خوردن، صرف کردن ، میل کردن ، تناول کردن ، برخورد کرد ، تصادم کرد
بیغواژهنامه آزاد(گنابادی) بِیغ؛ اعتماد ، اطمینان ، حساب کردن اندازه سهم یا سهام دیگری یا دیگران ، در حساب آوردن و وارد کردن در لیست