parallelogramواژهنامه آزادهَمروبَر. چون برَهایَش (اضلاعش) دو به دو هَمرو (موازی) هستند. در تازی متوازی الاضلاع است.
وحشتواژهنامه آزادنهیب. || از شاهنامۀ استاد فردوسی:دلم گشت از آن خواب بد پرنهیب - ز بالا بدیدم نشان نشیب. از ویس و رامین استاد گرگانی:نه از کار بزرگ آید نهیبش - نه از گنج گران آ
پجیواژهنامه آزادpaji یک واژۀ محلی در روستای سیاهپوش است و به ترکی به معنی دیوار یا مرز بین دو باغ است. همچنین نام منطقه ای از باغهای این روستاست.
پهواژهنامه آزادپَه (Pa) با های غیر ملفوظ. شکل مخفّف شدۀ کلمۀ «پس». مثال (1):په نمیای ؟ یعنی:پس نمی خواهی بیایی ؟ مثال (2): په می خوای چیکار کنی؟ یعنی:پس (بالاخره) می خواهی چه