مشتکی عنهواژهنامه آزادمتضاد شاکی؛ متهم کیفری که از او شکایت شده است، کسی که شکایت کیفری علیه او در دادسرا و سپس دادگاه مطرح می شود.
مشتیواژهنامه آزادسوراخی به اندازه یک مشت که در دیوار ایجاد شده جهت قراردادن یا مخفی نمودن اشیا در آن مردی که به بلوغ عقلی و معرفتی رسیده است و از خود گذشتگی و جوانمردی های زیا