withdrawal cognitionواژهنامه آزادتصمیم به رها کردن نابهنگام شغل، ترک ناگهانی شغل، کناره گیری زودتر از موعد، خروج بی سر و صدا (از سازمان)
کزجواژهنامه آزادنام روستایی است در شهرستان خلخال استان اردبیل واقع در بخش خورش رستم . دارای بافت با ارزش است و شباهت زیادی به ماسوله گیلان دارد. عمده فعالیتهای ساکنین آن روستا
گزکواژهنامه آزادگِزِک یعنی عوض - تغییر گزک دادن یعنی عوض کردن - تغییر دادن - جابجا کردن مثال= خودت را گزک کن یعنی خودت را عوض کن - خودت را اصلاع کن گزگ گذاشتی یعنی عوضی گذاشتی
عدد مختلطواژهنامه آزادشمارۀ همتافت a + ib که یک بخش آوَری (حقیقی) و یک بخش انگاری (موهومی) دارد. انبوهۀ شماره های همتافت را با C می نمایانند.
چنیواژهنامه آزاد(گنابادی) چِنی؛ این گونه، این طور، به این طریق و شیوه. || چِنِیْ [cheney]؛ چیست، چه است؟
چیداواژهنامه آزادمعادل چو دا در زبان لری به معنی مثل مادر (chida)شبیه مادر،مادرانه شبیه مادر،مادرانه