گلازنه gelazneواژهنامه آزادهنگامی که تعدادی مغز بادام تر را با سوزن به نخ کنند و به شکل گردن بند در آورند و در اتاق بیاویزند این بادام نخ شده را در اصطلاح اهالی روستای کلهرود گلازنه گویند
گوگلواژهنامه آزادبگو گل یکی از موتورهای جست و جو در شبکۀ مجازی (اینترنت). برگرفته از واژۀ googlo به معنی عدد یک با 100 عدد صفر جلوی آن.
لکواژهنامه آزاد(واحد شمارش) هرکرور ایرانی معادل پانصد هزار میباشد که " لک " معادل یک پنجم است. گویش لک ها. مردم لک زبان عمدتاً در استان های لرستان، کرمانشاه، ایلام، همدان و کر
کلگواژهنامه آزادفراورده ای که از بلوط پس از شیرین شدن بدست می آید و می توان با آن نان نیز پخت (ک فتحه، ل و گ ساکن) نانی که از آرد بلوط تهیه می شود.
گلارهواژهنامه آزادچشم، مردمک چشم و نامی دخترانه دارای ریشه ی کُردی است به معنی نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی چشم کوس فنچ تلفظ (golare) نامی دخترانه با ریشه کردی ، به معنای بسیار ع
گوگلواژهنامه آزادبگو گل یکی از موتورهای جست و جو در شبکۀ مجازی (اینترنت). برگرفته از واژۀ googlo به معنی عدد یک با 100 عدد صفر جلوی آن.