غوغا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن، المشنگه راه انداختن، المشنگه برپا (بهپا) کردن، ازدحام کردن (با بینظمی)، سروصدا کردن، پرسروصدا بودن، ولوله بهپاکردن پایکوبی کردن، شادمانی
جغرافیافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ا، محیط طبیعی، محیطزیست، زیستبوم (بیوم)، [ محیط 230]، نواحی قطبی (حاره، استوایی، معتدل، مدیترانهای)، ناحیۀ کمربند خشک، ناحیۀ کوهستانی (بیاب