صندلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ت، نیمکت، مبل، سریر، تختِ طاووس، تخت سلطنت، محل جلوس ویلچر، صندلی چرخدار اریکه، اورنگ، گاه منبر، مسند، مقام، عرش کرسی، پشتی، مخدّه جا، جای مبلمان، ک
صنعتگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه صنعتکار، استادکار، اوساکار، تکنیسین، کارگر ماهر کوزهگر، نجار، خیاط، معمار، بنّا، نقاش، آهنگر، زرگر، مسگر، معدنچی، مکانیک، سرپرست کارگاه،
صوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ] صوری، ظاهری، بهانهای متعذر، دارای عذروبهانه، عذرآورنده، موجهنما، حقبهجانب بهبهانۀ، ظاهرا ًبرای، بهاسمِ بهانهگیر، ایرادگیر، اشکا
وصول کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ل] وصول کردن، درآمد داشتن بهدست آوردن، دریافت کردن، دریافت شدن، گرفتن
خلوصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت صافی، قاطی نداشتن، همگنی، شفافیت تمیزی، پاکی، طهارت، پاکیزگی مادی، پاکیزگی عصمت، عفت، پاکدامنی، اعتدال، معصومیت، بیگناهی، پرهیزگاری، فروتنی