دورافتادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، دوردست، پَرت، غیرقابل دسترس، دستنیافتنی، دورازدسترس، دنج، خلوت آنطرف دنیا، خارجه، فراسوی دریاها، ماورای بحار کاملاً جدا محروم
وراجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه وراج، پرچانه، پرحرف، پُرگو مطلع، خوشصحبت وراج[اسم]، آدم وراج، ورورو، حرفمفتزن خبرنگار، طرفِ صحبت
راکدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت د، ساکن، ایستاده، بیجنبش، بیتحرک▼، متوقف، ازحرکت بازمانده، بیحرکت▼ کساد، بیرونق، بیمشتری