گراوورساختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه گراوورساختن، حک کردن، حکاکیکردن، تراشیدن، کندهکاری کردن شیارکشیدن، برش دادن، بُریدن
شعائر را اجرا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ] شعائر را اجرا کردن، مناسک را بهجای آوردن، کفاره دادن حاجی شدن، زیارت کردن، احرام بستن (گرفتن)، اقامه بستن
قدرت را در دست گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام در دست گرفتن، زمام امور را در دست گرفتن، برتخت سلطنت نشستن، تاج پادشاهی را برسر نهادن، تصدیکاری را بهعهده گرفتن، غصب کردن، کودتا کردن
شورافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ، انجمن، مجلس، هیئت، مجمع، محفل، میزگرد، کمیته، کمیسیون شورای شهر، انجمن اولیا و مربیان کنفرانس جامعه، جماعت گروه کاری، پانل