روان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، صاف کردن▼، روغن زدن، لیز کردن، چرب کردن، مالاندن، پولیش زدن (کردن)، پرداخت کردن، ساییدن
روانسازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی روغن، روغن موتور، گریس، واسکازین، آب صابون [تراشکاری]، وازلین، تف، مرهم لوبریکانت
روانشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام شناسی، علم اندیشه، فراروانی، ناخوشی دماغی فرویدیسم، روانشناسی فرویدی یونگ رفتارشناسی، روانکاوی، رواندرمانی، بازیدرمانی، تراپی، درمان
خوابآورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ر، هیپنوتیک، آرامبخش، مُسکّن، مخدر، سمی تسکیندهنده، مرهمگونه موادمخدر مُنوم