عجولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه عجول، شتابزده، دستپاچه، بیتأمل سراسیمه، باشتاب، مثل باد (برق، ...)، سریع، عجولانه، هولهولکی زود
عجلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه عجله، دستپاچگی، سراسیمگی، فعالیت فقدان آمادگی، تأخیر سرعت، شتاب، بیپروایی بیصبری، حالت تهییجشده اضطرار، اورژانس، اهمیت تعجیل، خوشقولی،
عجلهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه جلهکردن، شتاب کردن، خودرارساندن، سراسیمه رفتن، بدوبدو کردن، سریع رفتن باعجله بردن، سَر بُردن خود را باختن، مضطرب شدن، کلافه شدن، دستپاچه
علیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] علیت، تبعیت، سببیت علتشناسی، اتیولوژی، نسبت دادن علت، اِسناد اصل علیت، قانون علیت علت و معلول تألیف، تصنیف، خلق، آفرینش، اختراع، ابداع، ابتکار، ت
علتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سبب، مسبب، موجب، زمینۀ خاص، عامل، مایه، نیروی محرکه انگیزه، غرض، بابت، جهت، مقصود، آرمان، هدف، نشانه، آماج علتالعلل، علت نخستین، محرک اول، کردۀ نخس