فوتبالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی هند، استپ، بک، پنالتی، تکل، قیچی فوتبالیست، فورواردر، حمله، نوک حمله، دفاع، مدافع، بک، هافبک، گلر، دروازه بان
آفَتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زنگ گیاهی، آفَت گیاهی، کپک، بید، خوره، شته، قارچ، سیاهک سرمازدگی آفت گیاهی، علف هرز، سن، ملخ، سوسک مبارزه باآفت: سمپاشی، وجین
جفت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد جفت کردن، جور کردن، وصلت دادن، عقدکردن بههم پیوستن، مطابقت دادن، خوراندن دوتا بودن، جفت بودن، زوج بودن دوتا کردن، دوبرابر کردن
فتوا دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال ادن، قطعاً گفتن، باضرسقاطع اعلام کردن، باقطعیت اعلام کردن، فرمان صادر کردن
فتنه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط دن، تفتین کردن، حیلهکردن، دام افكندن، بازی کردن، فریب دادن▲