سفیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سیمین، شیری، استخوانی، گچی، دوغی، نقرهای، روشن، براق، شفاف مرمری (مرمرین)، بلوری، برفی، پوشیده ازبرف کمرنگ
چیز سفیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ده، مرمر، برف، گچ، شیر، آرد، نمک، عاج، مروارید، دندان، بلور آدم سفیدپوست، روشن، بلوند سفیدپوشانتیم ملی ریشسفید