برجستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت وقالعاده، استثنایی، چشمگیر، قابل ملاحظه، بارز، مشخص، قابل توجه شناختهشده، مشهور، معروف، ممتاز عمده، مهم
نقش تزیینی برجستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یینی برجسته، گل برجسته، ریلیف، نقشۀ برجستهنما، کاشی برجسته تراش حک، نقش حکاکی، برجستهکاری، برجستهنمایی حکاکی ◄کندهکاری منبتکاری، معرق
شکستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت آشولاش، خردوخمیر، ازهم پاشیده، داغان، متلاشی، ریزریز، قیمه، قیمهقیمه، تکهتکه خلال(شده)، خردشده، خردوریز، ساطوری منفجر، شکافته
جستجوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ی، بررسی، تجسس، تفتیش، تحقیق، پژوهش، اکتشاف، ردیابی، غارنوردی استقصا، استقرا تکاپو[ی] کنجکاوی، اثبات اتود، مطالعه