سوراخدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل دار، متخلخل، اسفنجی، سوراخسوراخ کلیددار توخالی، پوک، پوچ، میانتهی، مقعر چاکدار، فاصلهدار
سوراخ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، سفتن، خلانیدن، سپوختن، بهسیخ کشیدن، پنچر کردن فروکردن، دخول کردن، نفوذ کردن، بهزور وارد شدن
سگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نگهبان، سگ گله، سگ چوپان، سگ شکاری (پاسبان، ...) توله سگ، هاپو سگ تازی، شینلو، بولداگ، ژرمنوُلف کلب