خَمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل م، تا، چین، لا، انحنا، چروک، تاب دوتایی، خمیدگی، چروکیدگی، برگشتگی، رویهمافتادگی خم ابرو یقه پیری
خَم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل خَم کردن، تا کردن، دولا کردن، مچاله کردن شیار کشیدن بههم زدن انحنادادن، تابیدن، تاب دادن، تاباندن، پیچاندن بستهبندی کردن، پیچیدن، حصار بستن، دیوار