خیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت د] خیلی، بهشدت بینهایت، بهغایت بهطور قابل ملاحظه، بسیار، زیاد، سخت بهزحمت آنهمه، آنقدرها، آنقدر غالباً، بیشتر اکثراً
خیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ، بسیار، زیاد بیشتر، اکثراً، غالباً بهافراط، الیماشاءالله، بسیار زیاد، بیشازاندازه اینهمه ایبسا
خیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فوج، گله، ایل، نخالهها، تفالۀ جامعه، آدمهای بیسروپا، غشهرشه، کوروکچلها، اراذل، لاتها، اوباش خیابانگردها، ولگردها، بچههایخیابانی کولی، غ
خویشاوندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ویشاوندی، خویشی، همخونی، بستگی، قرابت، تقارب مادرتباری، نظاماجتماعی، شجرهنامه برادری اجداد، آباء، پدران، نیاکان، ولایت، ولی نپوتیسم، آتاویسم سنخیت