در مذمت شخصی سخن گفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سخن گفتن، هجو کردن، تخطئه کردن، توصیه نکردن، غیبت کردن، تاختن، محکومکردن، انتقاد کردن، لعنت کردن، نفرین کردن، بدگویی کردن نالیدن، ازکسی (چیزی) ن
منتشر شدن (درچیزی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام تشر شدن (درچیزی) پخش شدن (در چیزی)، پراکنده شدن فراگرفتن▲، نفوذ کردن، سرایت کردن پُر کردن
تعمیر و نگهداری خودرو: آچارکشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت گهداری خودرو: آچارکشی، اتوسرویس، بالا گذاشتن، بالانس چرخ، بادگیری، آهنگری، میزانفرمان، بالانس چرخ
درشُرُفِ وقوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر فِ وقوع، قریبالوقوع، درراه، مقدّر، پیشگویی شده، پیشبینی شده، درشُرُف، آینده، آمادۀ ارائه، آتی 124 نزدیک، نزدیکشونده حتمی، ناچار، ناگزیر، اجتناب
درشرف وقوع بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ل] درشرف وقوع بودن، نزدیک شدن پدیدار شدن، نمودار شدن، جلوه کردن، دردوردست نمایان شدن، جلوی رو بودن، جلو بودن عمل آمدن، آمدن نزدیک آمدن، نزدیکبودن ر