پرواز کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پرواز کردن، بال زدن، پَر زدن، پریدن بلند شدن، صعود کردن، ارتفاع گرفتن، اوجگرفتن، اززمین بلند شدن، بالا رفتن فرود آمدن سقوط کردن بالنسواری کردن پرید
پرجمعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ، شلوغ، پرازدحام، پُر، انباشته، متعدد عیالوار زورچپان پرهیاهو، پرسروصدا، صدادار
پرواقعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر پرحادثه، پرتحرک، شلوغ، پرماجرا، دایر، مشغول خطیر، بحرانی، وخیم، مهم
پرچمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه رق، عَلَم، درفش، لوا، رایت، علمک علامت، سبزوسفیدوقرمز پرچم سفید، تسلیم پرچم سرخ ◄ علامت خطر |قد.| اختر