پیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط اصد، چاپار، نامهبر، کبوتر قاصد مژدهرسان، مژدهدهنده مأمور پست، پستچی، ارتباطات پستی، شخص حملکننده پیامرسان، (یاهو)مسنجر
پیوستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوستن، پیوند زدن، ملحقکردن، جفت کردن، افسار بستن ترکیب کردن یکی کردن، باهم درنظر گرفتن، تمیزندادن چسباندن 48 ◄ وصل کردن▼ بستن بههم پیوستن، پیوستن
پیوندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوند، وسیلۀ اتصال، محیطِاتصال، مادۀ اتصال طناب▼، قلاویز▼، گره، رباط▼، قفل▼، یوغ▼، کمربند▼، افسار، کمند▼، چسب▼ زنجیر، رابطه لولا، اتحاد ملاط، سیمان
پیچیدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ی، بغرنجی، دشواری، سختی، غیر قابل درک بودن تودرتویی، درهم پیچیدگی، بافت متقاطع کلافسردرگم، پیچ، گیر، گره، قفل فتنهانگیزی تاریکی تعقیر