پنجرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل روزنه، شبکه، دهانه، آستانه، درگاه دَر، دروازه، باب، مدخل، مخرج، گذرگاه، دهن، دهان، خروجی، ورودی، دریچه، باجه، اُرسی اجزای در و پنجره: چهارچوب، لت، ل
پناهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت عیدی، آواره، آلاخون، ویلانوسیلان، بیپناه، مهاجر، جلای میهن کرده، اخراجی، معزول گوشهنشین، منزوی، آدم تنها طردشده، مطرود، رانده، مورد بیاحترامی مس
پنداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق شتن، انگاشتن، انگاردن، تصورکردن، تدبیر کردن، ساختن، خیال کردن، آسمانرا سیر کردن، در فکروخیال فرورفتن
پنهانشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط نهانشده، مخفی، متواری، فراری، کمینکرده، درکمین نقابدار، مستتر
پناه جستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، تأمین خواستن، امانخواستن (جستن)، زنهار خواستن، متحصن شدن، تحصن کردن، پناه گرفتن احتیاط کردن، محتاط بودن مخفی شدن، درکمین بودن، گریختن سنگ