موعودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته د، معهود، مقرر، عهدشده، وعدهدادهشده، قولدادنی، مترتب، درشرف وقوع، ازپیش تعیینشده
موضوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام ضوع، مبحث، امر، عنوان، سوژه، مطلب، خبر مبتدا، سرفصل، باب، مقوله، رشته، فصل بخش، مدخل، تیتر◄ جزء محتوا، درونمایه، متن، تم، مایه، مضمون،
معمول کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ن، متداول کردن، پراکندن، رواج دادن، باب کردن، مرسوم کردن، عادت دادن، آموخته کردن آشنا کردن، مأنوس کردن، آموخته کردن کسی(چیزی) بهدیگری (
معمولیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل معمولی، عادی، متوسط، میانحال، متوسطالحال میانهرو عامی، عوام عمومی، متعارف