مجروحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی وب، مصدوم، کوفته، زخموزیلی، آشولاش، زخمی، ناراحت، بیمار افلیج، علیل، مبتلا
مجروح کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، مصدوم کردن، دریدن، ناقص کردن، چنگ کشیدن، ضربه زدن مبتلاکردن، گرفتار کردن، دچار کردن
موفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل و، گیس، زلف، جعد، طره رنگ و صفات مو: مشکی، پرکلاغی، خرمایی، طلایی، بلوند، روشن، بور، سفید، شرابی، مشکرده، هایلایت ریش، محاسن، تهریش، ریش بزی، ریش پ