مسخرگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مسخرگی، مهملی، خندهداری، مضحک بودن، امر محال لودگی، ظرافتطبع، بذله
مسخرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی مسخره، مضحک، ازمُد افتاده، آنتیک مهمل، چرند، مزخرف، نامعقول شخص مسخره ◄ مقلد، بذلهگو، ظریفطبع
مسخره بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی سخره بودن، آدم را به خندهانداختن، مضحک بودن، سرگرم کردن، احمقانه بودن، احمقانه رفتار کردن خنداندن
مسخرهبازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ازی، تقلید، پانتومیم، هنر تئاتر، ادا، حرکت معنیدار تمسخر▲ هجو، تجسم غیرواقعی طوطیواری، تشابه تظاهر، فریب