تَر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] تَر بودن، مرطوب بودن تَر شدن، نَم کشیدن، باران خوردن، خیس شدن، خیس و مرطوب شدن، گریستن
تربیت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ن، کارآموزی دادن، تمرین دادن، پرورش دادن، استادی کردن، ادب کردن، آموزش دادن، بار آوردن
فقدان تربیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ربیت، بدی رفتار، فقدانتمدن، بیفرهنگی، بی تمدنی، بیادبی بی کلاسی
توربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ب، میل، انحراف، افتادگی، کجی، تمایل، شیب▼، خَم قیقاج، زیگزاگ، اعوجاج، زاویهدار بودن، پیچوتاب لوزی
ترکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام م] ترک، ترک عادت ترک استفاده، عدم استعمال، برکناری، عدماستفاده ویرانی، زوال تمرین نداشتن، عدم مهارت ترک اعتیاد، بازپروری