جهانشمولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم شمول، جامع، همهجانبه، مطلق جهانی، بینالمللی، عالمگیر، انترناسیونال، ملی، سراسری، همهجاحاضر، حاضر عام▲
جهانگردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت م] جهانگرد، مسافر زایر، حاجی، مشهدی، مشدی، کربلایی، کل رهرو کاشف، ماجراجو دریانورد هوانورد ناظر، بیننده طلیعه، سرآغاز دورهگرد، دستفروش تاجر، فروشند
جهانبینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ایدئولوژی، مکتب، مسلک، مرام، طریقت، دین، آیین، کیش، مذهب اصول، عقاید، اصول دین، فقه، ارکان، مبانی و اصول، قاعدۀ کلی، اصل دکترین، مکتب، ایسم
ناگهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ه، دفعتاً، غفلتاً، بغتتاً، ناگاه، بهناگاه، ناگهانی، یکباره، یکهو، بیاطلاع، بدون اطلاعقبلی، غافلگیر، غافلگیرانه، ناغافل، بیخبر، بیهوا، م
هوانوردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، خلبان، مهماندار، مهندس پرواز، خدمۀ هوایی، خدمۀ زمینی فضانورد، کاسمونُت