کارگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کارمند، مزدبگیر، حقوقبگیر، خادم نوکر، عمله، فعله، کارگر ساختمانی، شاگرد کارمند، کارشناس، معاون اداره، رئیس اداره، مدیرکل، کارمند دولت، بو
میکروارگانیسمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد م، حیوان تکسلولی، میکروب، باکتری، قارچ، باسیل، ویروس، باسیل کُخ، استرپتوکوک، استافیلوکوک، سالمونلا عفونت جانورکوچک، کَک، ساس، شپش، خوره، مورچه، حشر
زور بهکار بردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت کار بردن، تحمیل کردن، مجبورکردن، آوار کسی شدن، برخورد کردن انگیختن سخت گرفتن