وافرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی افر، بسیار، پربار، سرریز، تمام، پُر مفرط، بیشازحد، زائد▼ بسیار، خیلی، زیاد، فراوان▼، عدیده، متعدد، بیشمار، کثیر، بیحد، بیاندازه، عظیم، ما
کافرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ملحد، نامقدس، عجم، بیدین، جاهل، بتپرست، مرتد، بدعتگذار آدم کافر، محارب باخدا، عضو حزب باد
وافر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ر بودن، فراوان بودن، پرجمعیت بودن، پربار بودن، ازآسمان ریختن (باریدن)، مضاف برچیزی بودن، برکت داشتن، میوه دادن اشباع بودن، تکمیل بودن، کامل ش