بهگاز تبدیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] بهگاز تبدیل کردن، تبخیر کردن گازدار کردن، کربناتهکردن تبخیر شدن
بهآینده نگریستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ده نگریستن، جلوتررا دیدن، آیندهنگر بودن، انتظار داشتن، پیشبینی کردن
بهجایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جای، درعوض، بهازای، دربرابر، برایِ، درقبالِ، بدلِ وکالتاً، ازطرفِ، بهعوض، درمقابل
بهآب انداختن کشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت عل] بهآب انداختن کشتی بادبان برافراشتن، سفر کردن ملاح شدن، بهدریا رفتن رهیابی کردن پارو زدن
بهآهستگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت هآهستگی، آهسته، یواش، آهستهآهسته، یواشیواش، بدونعجله گامبهگام، وجببهوجب، پلهپله