بالجملهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه جمله، خلاصه، مخلص کلام، لب کلام، خلاصه، باری، باری بههرجهت، القصه بالاختصار، بهطورخلاصه و مختصر، اختصاراً، اجمالاً،
بال ماسکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی که، بال، کارناوال، مجلسرقص، باله، شُو جشن▲، جشنواره، فستیوال، روز مخصوص، مراسم، نمایش باشکوه
بالغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان لغ، پخته، کامل، رشدیافته، رشد کرده، شکوفا، رسیده بهسن قانونی رسیده، مکلف، واجد شرایط ازدواج مردانه، نَر، مادرانه، زنانه، جوان آدمبزرگ، بالغه، اهل
بالغ شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان لغ شدن، بهحد بلوغ رسیدن، آمدن، رشد کردن، بزرگ شدن، استخوان ترکاندن، ریش درآوردن عاقل شدن